هفده ماهگي
گل مامان هفده ماهگيت مبارك
دراستانه ورود به ماه هجدهم زندگي، زيباترين ها رو برات ارزومندم عروسكم.
و اما بعد:
دندان ششم و هفتم هم جوانه زد... اونم چه اومدني.... اينبار دخملي مهربون و صبور من چنان از درد
لثه و دندان بي قرار شده بود كه به جاي بوس كردن و ناز كردن هميشگي عروسكاش، اونا رو اورده بود
و با مشت ميكوبيد توي سرشون. و من نميدونستم چه كنم با اين همه بي قراري روزانه و شبانه.
دوباره سرماخوردگي: نميدونم دوباره چي شد كه سرما خوردي و بعد يه هفته هنوزم داري باهاش
دست و پنچه نرم ميكني... خدا كنه خيلي طولاني نشه اين بار.
وبلاخره عكس:
هورااااااا بلاخره دوربين به دستم رسيد و تونستم يه عكس خوشگل از دخملي بگيرم... البته با كلي
كلك و فيلم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی