یک رکورد جدید...
خوشگلک مامان
دیروز سه تایی رفتیم حرم.خیلی خوب بود.تو هم حسابی بازی کردی و چون از صبح زود بیدار بودی،زودی هم خوابت برد.تازگیا ساعت خوابتو عوض کردی...نمیدونم چرا؟؟دخملم ،همیشه تا ساعت 30/9-9 خواب بودی ها اما الان ساعت 7 صبح بیدار باش میزنی...د.....د .......د.......د..... .خوب مامانی خوابش میاد عزیزم. آهان،میخواستم از رکورد جدیدت بگم:دیروز بعد از اینکه از حرم برگشتیم خونه، یه کمی بازی کردی و بعد شروع کردی به غرغر خواب.ساعت 7 بلاخره خوابت برد.گفتم یه ساعتی میخوابی و سرحال پامیشی و تا آخر شب که دوباره لالا کنی . ساعت 7 شد 8 . 8 شد 9 .9 شد 10.اینقده ناز خوابیده بودی که دلم نیومد بیدارت کنم،هر چی با بابایی سروصدا کردیمو حرف زدیم،بیدار نشدی که نشدی. ساعت 10 که شد،بردمت روی تختت و تا خود صبح لالا کردی نانازم. و ساعت 7 صبح که بابایی میخواست بره مدرسه ، بیدار شدی..... الهی من فدا ت یعنی اینقده خسته بودی گلم؟؟؟؟آخه مگه چه کار کردی بودی غیر بازی؟؟؟
دوستت دارم نفسم.