سهای 6 ماهه مامان...
تعطیلات نوروزی هم تموم شد.یه نوروز نو همراه با سها.مامانی من ،تا حالا نوروز اینقده بهم خوش نگذشته بود که امسال با تو.چقده خانم بودی توی مهمونیا.توی دیدو بازدیدایی که تا دیر وقت طول می کشید،مامانیو اذیت نمی کردی.یه عالمه هم عیدی گرفتی گلم.
اما کارای جدیدی که توی این مدت یاد گرفتی:
*دیگه تقریبا بدون کمک میشینی.فقط وقتی ذوق میکنی خودتو پرت میکنی که باید پشتت محافظ بذارم.(عاشق ذوق کردناتم ململکم)
*جدیدا سینه خیز خودتو میشکی،اما دنده عقب میری.گاهی اونقده عقبکی میری که پاهات میره زیر مبل و اونوقته که غرغر میکنی که مامانی بیا منو نجات بده.
*قربونت برم که یاد گرفتی لباتو غتچه میکنی.موش میشی وقتی اینجوری میکنی.مامانی آخرش من تورو میخورم.
*فرنی خیلی دوس نداری،اما حریره بادوم و سرلاکو دوس داری.آبم با ولع میخوری.راستی سیبم دوس نداری.از امروزم بهت سوپ میدم که اونم دوس داری.
*شبا خیلی ناز میخوابی مامانم.فقط به پهلو،اونم به پهلوی چپ میخوابی.سرتم همش رو به بالا میذاری..توی خوابم مثل بیداری تمایل به غل خوردن داری.اگه غلت گیرت نباشه،صبح باید از زیر مبل پیدات کنم.
این روزای منو ستاره ام اینجوری میگذره.
ملیناز مامان عاشقتم